سلام استاد من مشکلم با بقیه یکم متفاوته وقتی ۱۵ سالم بود ازدواج کردم و خودم هیج درکی از اتفاقایی که برام افتاد نداشتم
خلاصه ک گذشت تا الان که ۱۸ ساله شدم و میخوام کنکور تجربی بدم عاشق پزشکیم شوهرم درکم نمیکنه با حرفاش ناراحتم میکنه هرروز ی بحث جدید هرروز ی ناراحتی با اینکه از من ۱۰سال بزرگ تره بازم عین بچه ها بی درکه منم مث بقیه ارزو دارم دلیل نمیشه چون متاهلم هنگام خوندن ارامش نداشته باشم انقدر هدفم برام مهمه که حاضرم ازش طلاق بگیرم باید همین امسال قبول شم استاد شیش ماه مونده توروخدا بهم چنتا راهکار بگین چجوره نادیدش بگیرم ک تمرکزمو حفظ کنم؟